مقدمه :
پس از عصر رنسانس و شکل گیری دوباره مفاهیم در میان قاره اروپا و نویسندگان مشتاق به ادبیات یونان باستان، آزادی دارای مفهومهای زیادی گردید که حتی بعضی از متفکران غربی نیز در جمع بندی مفاهیم آن دچار تردید و انکار شدند به حدی که مفهوم آزادی را بنا بر ضرورت موجود در اروپا و برخلاف سرشت انسان تعریف نمودند که حال پس از گذشت چند قرن به این نکته رسیدند که با این تعریف جامعه اصیل خود را از دست داده و دچار بحرانهای اجتماعی شدیدی گردیدهاند . در این یادداشت نویسنده قصد آن را دارد تا با استفاده از بررسی مفهوم آزادی نکاتی را در ذیل آن بیان نماید و مفهومی از آزادی در اسلام را اشاره کند.
متن یادداشت :
آزادی در لغت فارسی به معنای عتق،حریت،اختیار،خلافبندگیورقیتوعبودیتواسارتواجبار،قدرتعملو ترکعمل میباشد که فردوسی از شعرای فارسی زبان بیان میکند :بهآزادیاستاز خردهرکسی*** چنانچونننالدزاختر بسی. ( فرهنگ نامه دهخدا، معنای واژه آزادی ).و در اصطلاح که میان متکلمین شیعه جریان دارد به دو معنا دلالت میکند :
- رهایی انسان از سلطه دیگران که این خود میتوان رهایی از سلطه فرد یا تفکر گرفته تا سلطه سیاسی و اقتصادی میباشد .که به طور کلی میتوان گفت در این معنا آزادی با مفهوم استقلال هم معنا گردیده است .
- رهایی از بردگی
بر همین اساس خداوند حکیم در قران انسان را متعلق به فردی غیر ندانسته و فلسفه خلقت را عبادت بر می شمارد و بیان میفرماید :«وَماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ » ( ذاریات، ۵۶ ) فلذا آزادی غیر بر انسان را مخالف اصل حریت بیان میکند و اطاعت از غیر خدا را محکوم به طاغوت میداند
.در این بیان باید اشاره کرد که آیا آزادی که قران کریم آن را بر می شمارد مفهومی بیش از یک اختیار دارد یا خیر که باید گفت، قران کریم آزادی را به عنوان یک حق از ابتدا قابل ستاندن و اکتساب از سوی دیگران ندانسته است و با نفی جبر گرایی اعم از جبر گرایی تاریخی، فلسفی و…. آن را در طول اراده خداوند بیان میکند و اشاره دارد که آزادی مطروحه در درون اسلام مطابق با ضوابط و شرایط خلقت انسان است که خداوند حکیم از آن آگاه میباشد و اگر هم محدودیتی در این آزادی به ظاهر بیان شده، محدودیتی نیست که انسان با علم تجربی مشخص کند بلکه این محدودیتی است برای جلوگیری از سعادت انسان، در رسیدن به هدف خلقت و برای جلوگیری از هرج و مرج، استبداد و دیکتاتوری میباشد که وضع شده است. بر همین اساس اسلام، آزادیها را به چند قسم تقسیم نموده و برای هر یک احکام و دستوراتی را مشخص نموده است :
الف) آزادی عقیده :
در اسلام آزادی عقیده امری مورد قبول و پذیرش است و هیچ کسی حق ندارد دیگری را مجبور به پذیرش دینی و یا اجبار بر بقای دینی را طلب نماید، آیه کریمه « لا اکراه فی الدین » نیز همین مفهوم را بیان مینماید و فقهای شیعه نیز به طور غالب این نظر را برگزیدهاند . لازم است در این مبحث به این نکته نیز اشاره شود که انتخاب دین اسلام خود دارای حسنی است و به دلیل مصلحت، انسان مسلمان حق تغییر و یا تبدیل به غیر دین اسلام را ندارد که در کتب تفضیلی فقهی و کلامی به آن اشاره شده است .
از نکات دیگر در آزادی بیان میتوان به آزادی عقیده اقلیتهای مذهبی ساکن در سرزمین اسلامی اشاره نمود که میتوانند بدون محدودیت اعمال دینی و عبادی خود را اجرا نماید البته بایستی این نکته را مورد توجه خود قرار دهند که این آزادی نبایستی مورد تعددی دیگر حقوق مسلمین ازجمله تبلیغ مسلمانان به تغییر دین و یا … باشد .
ب)آزادی بیان و قلم :
بر اساس اصل حریت که در بالا اشاره شد انسانها میتوانند افکار و اندیشه های خود را چاپ و در دسترس دیگران قرار دهند و حتی بالاترین مسئولین حکومت اسلامی را مورد نقد و بررسی و یا به عبارت دیگر شامل اصل نصیحه الائمه المسلمین نماید هرچند بایستی این نکته را توجه کنند که بیان و آزادی اندیشه نبایستی با دروغ، خدعه نشر باطل، ترویج منکرات انسانی، اهانت به فرد و یا اندیشه جامعه و یا هر چیزی که بدون توجه به مصالحی، مورد تضعیف و یا سقوط حکومت اسلامی گردد، باشد .
ج ) آزادی فعالیتهای اجتماعی و حرکتهای مردمی :
اسلام اساس خود را بر سعادت مردمی و استفاده از حرکتهای اجتماعی میداند. آیه کریمه : «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ » (الشوری، ۴۲ ) نیز دلالت بر این دارد که مشورت، حرکتهای جمعی و بشری نه آنکه منافاتی بر اسلام ندارد بلکه مورد قبول و پذیرش است البته بایستی این را نیز مورد توجه قرار داد که حرکتی مورد پذیرش است که به سمت سعادت انسان باشد و انسان را در این را کمک نماید .
از دیگر مطالبی که در بخش از آزادی میتوان مورد توجه اسلام قرار گیرد، امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک حرکت اجتماعی است که اسلام آن را به صورت عاملی بازدارنده از فساد جامعه بر می شمارد و بر همین اساس رسول گرانقدر اسلام بیان مینماید : اِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ …. وَتَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ… وَیُنْتَصَفُمِنَ الْأَعْدَاءِ. (وسائل الشیعه،ج۱۶: ص ۱۱۹ ).
د) آزادی کار و فعالیتهای اقتصادی :
همانطور که در بالا بیان گردید اصل حریت بر انسانها صدق مینماید که با استفاده از این اصل، انسانها در نوع کار، چگونگی انجام کار و… ، انجام هرگونه فعالیتهای اقتصادی اعم از تجارت، تولید و… که منافاتی با سعادت و ماهیت انسان نداشته باشد آزاد گذاشته شدهاند و در روایات تجارت، کسب روزی حلال مورد تشویق قرار گرفته شده و اجر ان را با کشتگان در راه خدا، مقایسه و برابر گردیده شده است .
ه ) آزادی سیاسی :
یکی از مهمترین فعالیتهای انسان که دین مبین اسلام آن را برای هر فردی لازم و ضروری دانسته فعالیتهای سیاسی است و در قران کریم خداوند میفرماید : «إِنَّ اللَّهَ لایُغَیِّرُ مَابِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُ و امَا بِأَنفُسِهِمْ » ( رعد،۱۱) که این نیز نشان دهنده تعیین سرنوشت انسانها از سوی خودشان و داشتن حق تعیین سرنوشت میباشد. بر اساس این آیه و روایات مختلف در جاهایی که انسانها مجاز به تعیین سرنوشت ملی و حاکمیتی هستند میتوانند به عنوان یک فرد آزاد وارد شده و با بینش و صلاحدید خود که برداشتی از صلاحدید اسلام است تعیین سرنوشت نماید . لازم به ذکر است که بیان گردد انتخاب حاکم اسلامی، قضات و… که جنبه الهی دارد از شمول آزادیهای انسان خارج میباشد زیرا انسانها حق مالکیت بر دیگران را نداشته و این خداوند است که حقو مالکیت خود را به کسانی که میخواهد و مصلحت میداند عطا مینماید که نبوت، امامت و در راستای آن ولایت فقیه از نمونه های مالکیت الهی است که به صورت نص و دلایل شرعی و عقلی از سوی خداوند به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم منصوب میشوند .
نتیجه گیری :
در پایان باید دانست که آزادی و حریت در اسلام نه خلاف آن بلکه همیشه مورد تاکید میباشد و اسلام به عنوان یک دین الهی که خود را کاملترین دین الهی میداند همیشه انسانها را به آزادی و عدم تبعیت از دیگران به صورت تعبدی، تشویق میکند و مالکیت و محدودیت را از آن خداوند مالک دانسته و آن را از اختیار انسان در تعیین سرنوشت دیگران بر حذر دانسته و از آن نهی مینماید .اما چیزی که خیلی مورد توجه باید باشد این نیست که هر فرد اختیار هر کاری را دارد و میتواند به هر سمتی برود نه بلکه آزادی از منظر اسلام صحیح و درست است که به سمت سعادت بشری باشد نه به سمت گناه و آلودگی و ایجاد این آزادی و حریت در نظام اسلامی وظیفه حاکمیت است . حاکمیتی که باید انسان را به بهشت برساند .
منتشر شده در :
روزنامه ی عصر ایرانیان