در رکاب حسین اصغر دادن دارد..

میگویند بعد آن حمله وحشیانه و کنده شدن خلخال از پای زن یهودی، حضرت ناله زد و فرمود : اگر یک مسلمان از این غم بمیرد، من بهش حق می دهم . شاید بعضی ها اعتراض کنند که اقا منظورت چیست؟؟ میگویم هیچ هیچ و هیچ. داشتم نگاهی به قرار داد های میلیاردیه بعضی از بازیکن ها رو میکردم و هزاران توجیه برای این قرار دادها، نگاهی به هزینه های تشریفاتی بعضی از مراسم های بیخود و الکی، نگاهی به ده ها همایش لا مفید سالانه، اما دلم گرفت، نه از اینکه چرا ما شعار می دادیم که عدال اجتماعی قرار بود دستور کار ما قرار گیرد . نه از اینکه با 750 تومان بله 7500 ریال در روز چگونه یک زن شکم دو بچه را سیر کند، انتشار فیلم زنی که برای سیر کردن بچه هایش هر روز میخ صاف میکنه، اتش به دل میزنه، اگر دلی هم مانده باشه، باور کنید اینها به کنار، بعضی ها می آیند شعار نه غزه نه لبنان سر میدهند با اینها چه کنم . به قول دوستی اینها را کجای درد قلبم جای دهم، بی وجدانی نیست که عده ای که پست تر از پست ترین ادم ها هستند، خروش میلیونی مردم سراسر دنیا را در دفاع از غزه ببینند و سکوت کنند، آخر نمی دانم با کدامین عسل در ماه رمضان شما را ببلعم و افطار کنم، این همه بی خردی تا به کی، نمی گویم که این مشکل از میلیارد های ماهست، نه، ازادی در اسلام یک اصل است . ولی باور کنید دیگر خودمان هم غممان را به کی ببریم، یاد شهید بزرگوار آوینی افتادم، در این مملکت فقط بچه حزب اللهی ها ازاد نیستند، راست میگوید فلان فرد می آید غوغا سالار می شود که وا بیلا زنان از دایره مسولیت هاحذف شدند و شهرداری اینکار را کرد، بابا برادر یا خواهر محترم، ببخشید نباید به شما گفت برادر یا خواهر، آقای دکتر و یا خانم دکتر، ( اخر شما از ادبیات مسجدی بدتان نیاید خوشتان نمی آید ) اینکه شهردار محترم آمد یک برنامه ریزی کرد راندمان بالا برود و افزایش بهره وری داشته باشد، این مشکلی برای شماست، نکند بین شما و همکار جنس مخالفتان در بهره وری کاری، تناسبی است و جهت نمودار آن در این حالت مثبت ( بخوانید مثبط )است، حالا از اینها بگذریم، امروز شنیدم یک نفر که جرات نمی کرد بگه بابا اینها ناجنس ها و نامرد ها می گن نه غزه و نه لبنان با ما نیستند، حالا زبان باز کردند میگن مردم برید فردا حضور پیدا کنیم، نمی دونم من که دلم راضی نمیشه، یاد این جمله افتادم هرچند مگس نجس العین نیست، ولی اگر بیافتد در آب من دلم نمیاد اون آب و بخورم، هرچقدر هم اینها توبه کنند من دلم نمیاد به اینها نگاه کنم، آخر یک تفاوتی باید باشد، من دیدم خیلی از دوستام تو اغتشاشات 88 و فتنه اون سال چه بلاهایی کشیدند، چه شب ها نخوابیدن، چقدرشون امتحانات را نرفتن بدن و بهتر از اون چقدرشون شهید شدند، تا چی، تا اینکه نیان بعضی ها به اوباماست بگن خان عمو باما، آخه نبود تدبیر رهبری الان معلوم نبود کشور کجا بود، خدا حفظشان کنند. و خدا همیشه سلامت نگهشان دارد ، اما نکته آخر اینکه فردا بیاییم که واجبه، اینکه فردا شعار بدیم مرگ بر اسرائیل و آمریکا که واجبه، منظورم اینکه فردا با همه خانواده بیاییم حتی فرزند کوچکمان تا یاد بگیرد که جنگید در رکاب حسین، اصغر دادن دارد .

(در فراق نامه برای توجه گاهی غلط مینویسم)

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

You may use these HTML tags and attributes:

<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>