تیراندازی در دفتر نشریهی چارلی هیبدو در فرانسه ظرف کمتر از چند دقیقه فضای رسانههای مختلف را در بر گفته بود تا جایی که لحظه به لحظه به صورت گسترده اخبار مختلفی از ابعاد این حادثه مخابره شد. در اوایل حادثهی خبرها هاکی از آن بود که افراد مسلح با نقاب بر صورت، شعار اللهاکبر سر داده و با ورود به دفتر نشریه ضمن کشتن یک پلیس مسلمان و تعدادی از کاریکاتوریستهای و مجموعاً ۱۲ نفر را کشتند. اما واقعیت چه بود و چرا چنین اتفاقی در قلب توریستیترین شهر اروپا به وقوع پیوست مسئلهی پرداختهشده در این نوشتار است
طبق اعلام صورت گرفته افراد مسلح حملهکننده به چارلی هیبدو اصالتی یمنی داشته و تحت آموزشهای القاعدهی یمن دست به چنین اقدام تروریستی زدند. کمتر از ۲۴ ساعت ۵ حملهی دیگر فضای روانی فرانسه را ملتهب ساخت و کشور را بهشدت ازهم گسیخته به نمایش درآورد . تا جایی که یگانهای ویژهی ارتش اعم از چتربازان و نیرو مخصوص این کشور به صورت گسترده در خیابانهای فرانسه حضور پیدا نمود و با برپایی ایست و بازرسیهای مختلف، پاریس را شهری ناامنتر از گذشته نشان دادند. بر همین اساس اتفاقات اخیر فرانسه را میتوان در موضوعات ذیل بررسی کرد :
الف) تروریسم ملی
موج حضور تبعه فرانسوی در گروههای تکفیری – تروریستی منطقه غرب آسیا در قالب پروژهی لانهی زنبور سبب ویرانیهای فراوانی در کشورهای مختلف شد. تا جایی که بارها سازمانهای حقوق بشری نسبت به این مسئله اعتراض نمود و از اروپاییها بهویژه فرانسه خواستند مانع از حضور افراد تبعه کشور خود در سوریه و عراق شوند. اما برخلاف ادعاهای غربی فرانسه، انگلیس، آلمان از این افراد جهت رفتن به سوریه حمایت نمودند و حتی تسلیحات مختلف و پیچیدهای جهت سرنگونی بشار اسد و محور مقاومت در اختیارشان قراردادند.
واقعیت امر نشان میدهد دولتمردان فرانسوی برنامهریزی گستردهای را بر حمایت از تروریسم در نابودی از محور مقاومت پیادهسازی نمودند و برخلاف محاسباتشان در تجمیع همهی گروههای تروریستی در یک جغرافیای سیاسی و هدایتشان علیه مقاومت و اسلام ناب، با موجی از بازگشت این افراد به موطن خود پاسخ داده شده و حوادثی از این دست را به بار آورد.
در واقع اتفاقات اخیر در فرانسه نتیجهی حمایت این کشور از گروههای تروریستی القاعده ( جبهه النصره )، ارتش بهاصطلاح آزاد سوریه و دیگر گروههای فعال تروریستی در منطقه و حتی داعش است که واکنشی سیستماتیک به حامیان خود نشان داد.
ب) اسلام هراسی
یکی از بهترین دستاوردهای این اتفاق برای غرب، اسلام هراسی و استفاده از پروژهی عواطف انسانی در مواجهه با کشتهشدگان است. پروژهای که توانست منجر به استفادهی آمریکا از حوادث مشکوک یازده سپتامبر و در نهایت فضای استفادهی این کشور برای اشغال عراق و افغانستان در افکار عمومی ایجاد گردد. بر همین اساس باید گفت این حادثه علاوه بر فایدهی بسیار زیاد سیاسی برای دولت اولاند کمک شایانی به راهبردهای غرب در استعمارگری خود نمود. شاید نگاه به چند ماه قبل و چرایی حضور مجدد فرانسه در آفریقا این موضوع را مطرح میساخت که دولت اولاند با همه مشکلات مالی چگونه و با چه هدفی جنگافروزی دیگری را در آفریقا شروع نموده و هزینهی مالیاتدهندگان مصروف بازی قمار اولاند در کسب منافع استعماری شده است. تا جایی که پاریس و دیگر شهرهای فرانسه شاهد موجی از تظاهرات ضد جنگ و دخالت نظامی فرانسه بود.
حال با وقوع چنین واقعهای دولتمردان و سیاستمداران غربی میتوانند توجیهی برای حضور نظامی خود در سایر کشورها داشته باشند و با استراتژي دفاع در زمین حریف، هر اقدام ددمنشانهای را اجرایی نمایند. در همین راستا سه استفادهی مهم از واقعهی چند روز اخیر فرانسه در موضوع اسلام هراسی اجرایی شد که بخشهای ذیل قابل دستهبندی است.
۱.فرانسه و دیگر کشورها میتوانند تا چندین ماه افکار عمومی ملتهای خود را از مسائل درونی و مشکلات اقتصادی پیچیدهی کشور خود منحرف و هر موضوعی را با اولویت قرار دادن امنیت ملی و منافع عمومی از دستور کار خارج سازند. برپایی راهپیمایی اتحاد در پاریس و حضور سران بسیاری از کشورها و حتی رژیم اشغالگر قدس نیز در همین بخش قابل ارزیابی است.
۲.افزایش بیداری ملتهای مستضعف نسبت به مسئلهی فلسطین در چند ماه اخیر کار را بهجایی رساند که سراسر اروپا و حتی فرانسه تظاهرات گسترده علیه رژیم صهیونیستی بر پاشد. وقوع چنین بیداری را باید بزرگترین خطر بعد از مقاومت برای اسرائیل و همپیمانش دانست. بر همین اساس مهار چنین بیداری گام دوم در مسیر اسلام هراسی است که در فرانسه صورت پذیرفت. حضور افرادی همچون نتانیاهو که قاتل دهها خبرنگار و مدافع حقوق بشر و هزاران زن و کودک بیگناه فلسطینی است در حالی در راهپیمایی اتحاد فرانسه رخ داد که نتانیاهو تا چند ماه قبل، بیش از ۱۷۰۰ تروریست شبکهی رسمی القاعده (جبهه النصره ) را در بیمارستانهای این شهرکنشینان درمان نموده و همراه با وزیر دفاعش یعلون، از آنان عیادت کرد.
نمایش سیرک فرانسه را باید نوعی فرافکنی و تبلیغات برنامهریزی شده علیه محور مقاومت و اسلام ناب دانست. در واقع پس از اتفاق فرانسه فضای قالب رسانهها به موضوع مقابله با تروریسم معطوف گردیده و هیچ خبری از وقایع فجیع غزه منتشر نمیشود. نامهی نتانیاهو به اولاند، حضور او در راهپیمایی اتحاد و در نهایت تدفین یهودیان کشتهشده در خاک اسرائیل نشان میدهد سناریو فرانسه کارآمدی لازم برای آغاز یک نبرد تمامعیار و سرنوشتساز از سوی کابینهی راستگرای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و مقاومت را دارد تا ضمن جبران شکست اخیر، مسئله فلسطین را یکسره کنند.
بر همین اساس باید گفت آنطور که اوضاع غزه و فلسطین نشان میدهد هرروز حملات مختلف ارتش رژیم صهیونیستی افزایشیافته و منجر به آن شده که محاصرهی این نوار پیچیدهتر و موجی از کشتار ملت فلسطین راه بیافتند.
۳.نکتهی آخری که در این بخش باید به آن توجه داشت، تهمت زنی غرب علیه هر گروه و یا جریان مخالف خود در سراسر جهان است. به عبارت دیگر وقوع حوادثی از این دست بهراحتی میتواند این انگیزهی سیاسی را به سران غرب دهد تا هر جریان مخالف استکبار و استعمار در حال شکلگیری است با پتک تروریستی بودن منجر به شکست گردد.
*فرجام سخن
آنچه باید گفت این است، اگر غرب به دنبال دفاع از آزادی بیان بود هرگز نمیگذاشت مسئلهی ترور شهید ناجی العلی کاریکاتوریست شهیر فلسطینی و مدافع فلسطین آزاد توسط سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا مسکوت بماند و فراموش شود.
موضوع گیری غربیها نسبت به حوادث تروریستی در قالب تروریست خوب و تروریست بد دستهبندی میشود. به تعبیر دیگر هر نوع اقدام ددمنشانه اعم از کشتار کودکان و زنان تا ترور هنرمندان و دانشمندان در دایره ضربه زدن به کشور مخالف باشد مشروع و اگر درتهدید منافع ملی آنان باشد ذیل موضوع تروریسم مطرحشده و محکوم است. بر همین اساس حضور بیش از سه دههی سازمان تروریستی منافقین در قلب فرانسه و حمایت سران این کشور از آنان و نیز دیگر گروههای تروریستی فعال در منطقه اعم از القاعده و داعش همه و همه نمایشی از دوگانگی این کشورها در موضوع تروریسم است وقایع اخیر فرانسه خود گواه این مدعا است که اغواگری این کشور در پیادهسازی پروژهی لانهی زنبور محکوم به شکست بوده و برخلاف انتظار با تغییر هویت تروریستها، موجی از بازگشتشان به موطن اصلی خود این حوادث را به وجود آورده و یقیناً در چند روز آینده یا شاهد وقوع حوادثی فراوان از این دست در اروپا و دیگر کشورهای حامی تروریست هستیم.
منتشر شده در :
هفته نامه پنجره شماره 225