حسین علیه السلام، رهبر جامعه اسلامی

شاید سخن از قیام امام حسین علیه السلام در طول تاریخ تشیع بسیار گفته شده و کتب مختلفی نگاشته. اما آنچه که همگان و مشهور به آن اعتقاد دارند قیام حسین بن علی علیهما السلام قیامی کاملاً انقلابی و برگرفته از دو واجب فراموش شده ی امر به معروف و نهی از منکر و تشکیل حکومت اسلامی است. حضرت با علم آنکه می دانست ایشان را به شهادت می رسانند اما هیچگاه از وظیفه ی الهی خود کوتاه نیامد بلکه با تمام وجود آن را پذیرفت و انجام داد. نگاه به واقعه ی کربلا از هر نوعی چه بررسی سیاسی، چه بررسی اجتماعی و چه بررسی فرهنگی درس هایی دارد که سالیان دراز هر ذوق سلیمی می تواند آن را به صورت مبسوط شرح دهد. در این نوشتار به بررسی بخشی از ابعاد سیاسی – اجتماعی قیام امام حسین علیه السلام و عزاداری های این امام همام می پردازیم و نقش آن را در بیداری جامعه اسلامی تحلیل می نماییم.
سخنرانی کمتر شنیده شده ی حضرت در منی و دو سال قبل از مرگ معاویه آن چنان درسی به همگان می دهد که بررسی آن فضای حاکم زمان حیات حضرت را شفاف می سازد. در واقع ساده اندیشانی با مطرح سازی اینکه امام حسن علیه السلام پس از پذیرش صلح به کنج خانه رفت این طور الغا می کنند که « دو امام همام در برابر معاویه پس از صلح هیچ موضع گیری نداشته و حضرت امام حسن نسبت به جنایت های معاویه سکوت نموده است » به دنبال آن هستند تا نمایش غلط و نادرست از قیام امام حسین نشان دهند. باید به این اشاره داشت که قیام امام حسین علیه السلام در راستای صلح امام حسن با معاویه بن ابی سفیان بوده تا جایی که اگر این چنین نبود به طور حتم هیچگاه معاویه از سوی امام حسن احساس خطر نمی نمود و لکه ی ننگ کشتن خاندان اهل بیت را برای خود نمی خرید. علامه ی مجاهد سید شریف الدین عاملی در مقدمه ای که بر کتاب صلح الحسن به قلم شیخ راضی آل یاسین دارد این واقعه را این چنین می نگارد : « … مهم ترین هدف امام حسن علیه السلام آن بود که پرده از چهره ی این طاغیان بر دارد و آنان را آن طور که بودند، بشناساند، تا از علمی شدن نقشه هایی که برای از بین بردن رسالت جدش پیامبر صلی الله علیه و آله کشیده بودند، جلوگیری نماید و این هدف امام به طور کامل برآورده شد و ماسک چهره ی کثیف امویان بر افتاد و ماهیت پلید آنان آشکار گشت..»(1) ایشان در ادامه مقدمه ی خود قیام امام حسین را به تدبیر امام حسن پیوند می زند. بر این اساس باید توجه خاصی به سخنان حضرت اباعبدالله در منیِ قبل از مرگ معاویه نماییم. ایشان در آن روز و در سفری که به حج داشتند و در ایامی که فشار و تضییقات اموی ها علیه شیعیان به اوج رسیده بود در چادر خود روی به جمعین بالغ بر 900 نفر از صحابه و تابعین چنین بیان می نماید : « … سخنان مرا بشنوید و گفتار مرا بنویسید، وقتی که به شهرها و میان قبایل خود برگشتید، باافراد مورد اطمینان در میان بگذارید و آنان را به رهبری ما دعوت کنید، زیرا می ترسم این موضوع ( رهبری امت توسط اهل بیت ) به دست فراموشی سپرده شود حق نابود و مغلوب گردد. »(2) توجه به این مطلب است که باید گفت این افشاگری ابا عبدالله در این سخنرانی عظیم میان نخبگان و خواص جامعه آن چنان شوری ایجاد می کند که بلافاصله پس از مرگ معاویه و به حضرت ده ها هزار نامه برای بیعت می رسد.
اباعبدالله در این سخنرانی بیداری نخبگان را مورد توجه قرار می دهد و جایگاه آنان را در جامعه تبیین می نماید. سپس با بر شمردن این نعمت الهی به جنایت اموی ها اشاره می نماید و آن را مزموم می شمارد . حضرت با بررسی و شرح واقعه عصر خود سعی بر آن دارد تا بصیرت آفرینی نخبگان و خواص را افزایش داده و آنان را سفیر خود نماید.
اما آنچه که باید به این توجه داشت حرکت اباعبدالله در قیام روز عاشورا ادامه ی صلح امام حسن با معاویه بود. نقطه ای که غفلت آن می تواند بسیار ضرر آفرین باشد. در واقع فراموشی مسئله ی صلح امام حسن علیه اسلام یعنی نشناختن عصری که اباعبدالله در آن حیات داشت و در آن نخبگان و خواص به راحتی دست به فراموشی حق و حقیقت زدند.
مشروعیت زدایی از مویان به سخنرانی در میان نخبگان و خواص معطوف نگردید و حضرت در اقدامی انقلابی و حساب شده دست به توقیف اموال دولتی ای نمود که قرار بود به مصارف شخصی و خوش گذرانی های اطرافیان معاویه برسد. این توقیف و نامه ی صریح و بی پرده ی حضرت به معاویه خود موجی از سوالات و ابهامات را در جامعه ی آن زمان ایجاد نمود که سبب شد تا افکار عوام جامعه به سمت مطالبه گری و از حاکمین سوق پیدا نماید. بر این اساس سوالی که شاید هر شنونده ی واقعه به ذهن خود در آن عصر وارد نماید این است که « چرا معاویه با این اموال عمومی می خواهد شکم و جیب اطرافیان خود را پر کند در صورتی که فقر و مشکلات در بلاد اسلامی موج می زند. » لذا پس از توقیف این اموال حضرت آنان را با ولایت الهی که داشت میان مستمندان پخش نمود تا حقایق خاندان اموی را نشان دهد.
با بررسی نمونه های بالا به همراه چندین گفتگو و سخنرانی حضرت از مکه تا کربلا و سخنان قرای ایشان در روز عاشورا و در زمانی که هل من ناصر طلبیدن همه و همه می فهماند که تشکیل حکومت واحده ی الهی و گستراندن عدالت علوی و پیاده سازی جامعه ی نبوی مهمترین هدف حضرت در قیامش بوده و هست. امامی که با شعار اصلاح جامعه به میدان جهاد وارد شد و در این راه هیچ کوتاهی را جایز نمی دانست؛ توانست سرانجام با ریختن خون مطهر خود بر زمین موجی از اسلام خواهی حقیقی ایجاد نماید. به طوری که پس از گذشت چند سال و با زحمات فراوان امام سجاد علیه السلام، در درس امام باقر و صادق بنابر بعضی اقوال هزاران شاگرد خاص و زبده حضور داشت. افرادی که هر یک می توانستند مایع سعادت یک امت گردند.
این نگاه به واقعه ی عاشوا درس های مهمی را به انسان می دهد که در ذیل بخشی از آن اشاره می شود :
الف) شور حسینی همراه با شعور حسینی
پس از گذشت واقعه ی عاشورا، اربعین حسینی که میان اغلب بزرگان و اندیشمندان شیعه و حتی اهل سنت در سال 61 ضبط و صحه گذاشته شده است بر این مسئله دلالت می کند که ورود خانواده ی عصمت و طهارت با آن وضع و بدون حفظ جایگاهشان به کربلا و آن حوادث مطروحه در آن روز همه و همه نشان از موجی بیداری ای می دهد که یزد را مجبور ساخت تا در همان روزهای اولیه اسارت با تبری ظاهری ( در خفا از ابن زیاد تشکر و پاداش داد) سعی نمود مراسم عزاداری بر گزار کند. لذا صرف برگزاری ظاهری عزاداری بر سالار شهیدان هیچ گاه مورد توجه اهل بیت نبوده و نخواهد بود. بلکه دریافت پیام های اساسی قیام امام حسین، توجه به معارف حقه اهل بیت و در نهایت شناخت واقعی اسلام ناب و انقلابی بسیار حائز اهمیت است. اما انچه که باید در این مسئله به آن توجه شود خروج شور از شعور است. گاهی شبهاتی مطرح می گردد که به مسئله ی کربلا و اربعین باید شعور صرف نگاه کرد و شور خارج شود. اقدامی که یقیناً در همان راستایی گام بر می دارد که شور فاقد شعور حسینی جای می گیرد. یقیناً آنچه تا با امروز سبب شد قیام امام حسین علیه السلام به عنوان یک واقعه تاریخی در کنج کتابخانه ها نماند شور حسینی است که در عزاداری ها و مراسمات بیش از 1300 سال در جامعه اسلامی وجود داشت.
ب) شور سیاسی گام اول شعور حسینی
اساس قیام اباعبدالله مبارزه با طاغوت و ددمنشان عصر خود بود. ایشان در همان سخنرانی معروف و پرمغز خود در منی تمام مشکلات جامعه ی اسلامی را به سوی طاغوت زمان خود سوق می دهد و آن را برجسته می سازد. بر این اساس سکوت عزادارن حسینی و غفلت آنان از جامعه اسلامی نه تنها برداشتی از پیام قیام اباعبدالله نیست بلکه دقیقا عکس آن گام بر می دارند. لذا توجه همه عزادارن به ویژه صاحبان منابر به این مسئله بسیار مهم و اقتدار آفرین است. سؤالی که همه ی عزادارن حسینی باید به آن در ذهن خود پاسخ دهند این است که اگر اباعبدالله علیه السلام در این عصر و زمان می ایستاد شمشیر، زبان، آرا و اندیشه ی خویش را علیه چه نظام فکری و اندیشه ای قرار می داد و در مبارزه با چه نظامی حاضر بود جان مبارکشان را فدا کند. یقیناً همگان به آن اقرار می نمایند که نجات امت اسلامی از مسئله ی تفرقه، دعوت به وحدت و تجمیع انرژی و ظرفیت برای مبارزه با شیطان بزرگ و عمالش به ویژه رژیم اشغالگر قدس از اولین آرمان های این امام همام قرار می گرفت.
ج) ساده انگاری سم مهلک عزاداری
مسئله ی عزاداری امام حسین علیه السلام فقط ناراحتی در یک واقعه ی تاریخی نیست. مسئله ی صرفاً دل سوزی برای یک خانوده در طول تاریخ نیست و هیچ گاه نبوده است. مسئله ی مقابله ی حق و باطل، خیر و شر، زیبایی و زشتی است. در همین راستاست که میان مسلمین و به ویژه شیعیان مشهور می باشد کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، یقیناً این جمله و این پیام برای عزاداری صرف در هر روز نیست بلکه عاشورا دانستن هر روز و توجه به ندای هل من ناصر امام عصر خود است. باید زمان شناسی را در هر مراسم و عزاداری توجه و اهتمام داشت. عزادار حسینی، عزاداری است که بداند کجای معادلات عاشورا قرار می گیرد و در حال چه کمکی به حسین زمانش هست. شناخت طاغوت و استکبار به ویژه شناخت یزید زمان نه تنها باعث عدم گمراهی نمی شود بلکه مرز بندی و رعایت خط قرمز ها را به دنبال دارد
اما نتیچه گیری ای که باید بیان شود ان است که، قیام حسین به علی علیه السلام استمرار صلح امام حسن علیه السلام با معاویه بن ابی سفیان بود. روشنگری های امام حسن و در ادامه ی آن امام حسین میان خواص و نخبگان سبب شد تا جامعه بیدار شود و توجهی نسبت به مسئله ی امامت و ولایت نماید و در کمترین مراتب آن از حکومت طاغوت راضی نباشد. یک جانبه نگری و نگاه نکردن به قیام امام حسین به عنوان منظومه ی اساسی تکفر اسلام می تواند عواقب دردناک و خطرناک فراوانی را داشته باشد. سیاسی نگاه نکردن و احساسی نگاه کردن صرف و بلعکس کتابخانه ای نظاره کردن بر واقعه عاشورا آفتی است که در بیش از 1300 سال دامن بعضی از عوام و خواص را گرفته و سبب شد تا اصالت پیام اباعبدالله به همه ی جهان نرسد. هدف پیام حسین علیه السلام دعوت به اسلام ناب، دوری از تفرقه، تجمیع ظرفیت ها و انرژی جهت مبارزه با طاغوت زمان و به ویژه رستگاری مردم بوده و هست. امام حسین علیه السلام با تمام ظرفیت خود و حتی با همراهی خانواده و اهل بیت خود به سوی مکانی رفت که در آن قرار بود حکومت طاغوت را سرنگون و پرچم حکومت عدله را بر افراشته نماید. در واقع نگاه به امام حسین علیه السلام و قیام عاشواریی ایشان باید در یک منظومه ی فکری و براساس بصیرت باشد تا بتواند راهگشای امت اسلامی در هر عصر و زمانی گردد. به همین سبب است که روایت ها و احادیث فراوانی در زنده نگه داشتن واقعه ی عاشورا و مراسمای همچون اربعین حسینی از سوی اهل بیت صادر گردیده و همگان را به آن امر فرمودند.

1) صبح امام حسن پرشکوه ترین نرمش قهرمانه ی تاریخ، آل یاسین، ترجمه آیت الله سید علی خامنه ای، ص 20 و 21
2) تحفت العقول، ص 237 و 239

منتشر شده در :

هفته نامه  پنجره شماره 221

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

You may use these HTML tags and attributes:

<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>