انصار الله و نوید نظم نوین جهانی

یمن سرزمینی مهم در جنوبی ترن نقطه ی شبه‌جزیره‌ی عربستان و نزدیک‌ترین نقطه به قاره ی آفریقاست. باب المندب مهم‌ترین و ارزشمندترین آب راه دنیا در تملک این کشور و در حوزه ی راهبردی‌اش است. کشوری که با تمرکز بر ذخایر و امکانات داخلی می‌تواند یکی از پردرآمد ترین کشورهای حوزه ی شبهه جزیره ی عربستان باشد، اما برخلاف انتظار، فساد گسترده و پیچیده ی دولت‌های وابسته به رژیم آل سعود به ویژه دولت علی عبدالله صالح، این کشور را از رشد اقتصادی و اجتماعی عقب راند و سبب شد تا یمن کشوری وابسته چه از لحاظ سیاست خارجی و چه از لحاظ اقتصادی به محور وهابی – آمریکایی باشد.

پس از قیام میلیونی قبایل یمنی و ایجاد موج بیداری اسلامی در سال ۲۰۱۰ در یمن، علی عبدالله صالح دیکتاتور یمن مجبور به استعفا از سمت ریاست جمهوری شد. در واقع حضور ملت یمن در صحنه و عقب ننشستن از موضوع خود در حرکت مدنی خویش سبب شد تا حامیان وهابی – آمریکایی علی عبدالله صالح مجبور به عقب‌نشینی و در نهایت پذیرش ظاهری خواسته مردمی ملت مسلمان یمن شوند.

در واقع آمریکایی‌ها و وهابیون منطقه با عقب‌نشینی ظاهری و تغییر شخص رئیس‌جمهور به دنبال جبران راهبرد خود در مصر بودند تا بتوانند انقلاب مردمی مسلمانان یمن را از مسیر اصلی خود منحرف نماید و خروش انقلابی آنان را با وعده‌های خالی خود جبران نماید؛ تا جایی که حتی عبدربه منصور هادی رئیس‌جمهور کنونی یمن و معاون سابق دیکتاتور صالح به جای صالح به کرسی ریاست جمهوری یمن رسید. اقدامی که به شدت در انظار عمومی مردم یمن منفور و غیرقابل پذیرش بود ولی بر خلاف انتظار، گروه‌های یمنی به مطالبه ی خواسته‌های خود با استفاده از رویکردهای متفاوت اقدام نمودند تا بتوانند مافیای سیاسی حال حاضر بر دستگاه‌های امنیتی و سیاسی یمن را خشکانده و حق ملت یمن را بستانند.

در همین راستا جنبش مردمی انصار الله که سیاست مدافعانِ و مطالبه گرانه ی خود نسبت به موضوع فساد مختلف دستگاه یمن را پیگیری می‌نمود به رهبری جریان و جنبش‌های مردمی یمن انتخاب شد و توانست با بسیج میلیونی مردم به مبارزه با فساد سیاسی و خلأ امنیتی حاکم در یمن فارغ آید و موانع فراوانی را در پیش گیرد. بر همین اساس، انصار الله یمن با هماهنگی گروه‌های مردمی و کمیته‌های مردمی خود، دست به اعتراض‌های طولانی و بلندمدت علیه سیاست‌های وابسته گرایانه ی جریان حاکم در یمن زد و سبب شد تا موجی از بیداری اسلامی محصور در محور وهابی – آمریکایی، حصارهای سیاسی و امنیتی را شکسته و دوباره به صحنه بیاید و پیروزی دیگری را دنبال نماید.

اما این پیروزی و زدودن بخش عمده ای از کابینه ی وابسته به دیکتاتور سابق یمن بخشی از راهبرد اساسی موج جدید بیداری اسلامی یمن و جنبش انصار الله بود. در واقع انصار الله سه راهبرد سیاسی – امنیتی، فرهنگی و اقتصادی را در پیش گرفت تا بتواند اساس کشور یمن را بر استقلال و آزادی پایه‌گذاری کند که به شرح ذیل می‌باشد:

الف ) راهبرد سیاسی – امنیتی

وابستگی سران مرتجع یمنی به کشورهای حامی محور تکفیر به ویژه آل سعود کار را به جایی رساند که خطرناک‌ترین و جانی‌ترین تروریست‌های بین‌المللی تابعیتی یمنی داشته و یمن به عنوان پادگان تربیتی چنین عناصر ددمنشی به سراسر جهان معرفی شود. بر این اساس مطالبه ی امنیت و تأمین ثبات سیاسی می‌توانست به بهبود اوضاع معیشتی و اقتصادی جامعه ی یمن کمک نماید و راه و مسیر رسیدن به قله ی شکوفایی را هموا نماید.

در واقع انصار الله بعد از فارغ آمدن بر مسئله ی سیاسی و بسیج مردمی و مقابله با فساد سیاسیون یمنی، مبارزه با گروه‌های تروریستی وهابی – تکفیری در جغرافیای سیاسی یمن را دنبال نمود تا بتواند آرامش اجتماعی و اقتصادی یمن را بازگرداند. تشکیل کمیته‌های مردمی در قالب گروه‌های رزمی و حمله به پایگاه‌های نظامی تروریست‌های فعال در یمن بخشی از راهبرد جنبش انصار الله در چارچوب تثبیت سیاسی – امنیتی یمن به عنوان کشور مستقل و آزاد بود.

بر همین اساس سید عبدالملک در سخنرانی خود به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی این‌چنین بیان نمود: «کمیته‌های مردمی باید آمادگی رزمی خود را افزایش دهند، و مردم نیز باید خود را برای هر احتمالی آماده کنند. قدرت‌های منطقه و جهان که علیه مردم یمن توطئه می‌کنند، باید در سیاست‌های خود بازنگری کنند و از دشمنی با مردم یمن دست‌بردارند.» این بیان نشان می‌دهد جنبش انصار الله تا اجرای دقیق راهبرد ثبات سیاسی – امنیتی یمن رویکردهای خود را دنبال می‌کند و از هیچ تهدیدی هراس ندارد. هرچند در اقدامی ناجوانمردانه و دور از انتظار، برچسب‌زنی واژه ی تروریست به گروه انصار الله توسط کشورهای غربی و عربی تکفیری دنبال می‌شود، اما هیچ‌گاه سبب نشد تا پایگاه اجتماعی این جریان در یمن ریزش کند.

ب ) راهبرد اقتصادی

مهم‌ترین مشکل کشور یمن، اوضاع نامساعد اقتصادی و فسادهای کلان دولتمردان یمنی است. رشوه‌هایی که عمدتاً از دولت آل سعود دریافت می‌نمایند تا همراهی و همگامی سیاسی – امنیتی این کشور را دنبال کنند. اوضاع نامساعد، بیکاری فراوان، عدم رفاه حداقلی، عدم استفاده از ظرفیت‌های داخلی و درنهایت ترس سرمایه‌گذاران خارجی از امنیت داخلی یمن سبب شد تا این کشور به شدت با فقر دست و پنجه نرم کنند و ملت مظلوم یمن به دشواری مبتلا گردند.

بر این اساس جنبش انصار الله در کنار حفظ امنیت و بازگرداند ثبات سیاسی به این کشور، تقویت امنیت اقتصادی و بهبود وضع اقتصادی را در قالب‌های مختلف دنبال می‌کند تا به‌وسیله‌ی آن مشکلات اساسی ملت یمن حل گردد. در واقع اصلاح ساختار اداری و مبارزه با تروریسم می‌تواند سهم عمده ای در بهبود اوضاع اقتصادی یمن در آینده ی نزدیک داشته باشد.

ج ) راهبرد فرهنگی

جنبش انصار الله اساساً یک جنبش مدنی و مردمی است. اساس جنبش‌های مدنی فعالیت‌های فرهنگی و قبول ایدئولوژی مشترک است. در کشوری که خود را عرب اصیل دانسته و ریشه ی اساسی شجاعت را در خون خود حس می‌کند، مسئله ی رشد فرهنگی و توجه به آن از اهمیت قابل‌توجهی برخوردار‌است. در واقع مسئله ی فرهنگ بود که بیداری اسلامی یمن را دو بار به نتیجه رساند و توانست پیروزی گسترده ای ایجاد کند. توجه به این مسئله یقیناً در کنار حل بحران‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی یمن موردقبول همه ی فعالان جنبش انصار الله است و این خود نشان از عمیق بودن این جنبش در لایه‌های مختلف اجتماعی است.

آنچه که باید به‌عنوان نتیجه‌گیری بیان داشت، تذکر رهبر معظم انقلاب به همگان در مورد نابود نشدن و عدم حصر بیداری اسلامی است. ایشان بیداری اسلامی را ریشه‌دار در بین ملت‌های منطقه دانستند و بیداری را بصیرت ملت‌های منطقه می‌دانند و به آن تأکید می‌نمایند. بر این اساس، مسئله ی یمن و اتفاقات اخیر از چند منظر قابل ارزیابی است:

1- ملت یمن، به هوشیاری و باورپذیری ای رسیده‌اند که به نام مطالبه گری و مبارزه با فساد حاکم در سیاست دولتمردان یمن و برای این هوشیاری از فدای کردن جان و مال خویش دریغ نمی‌کنند. همان‌طور که در وقایع اخیر همگان شاهد آن بودند.

2- برخلاف تحلیل دستگاه های غربی، جنبش یمن یک جنبش مردمی و دارای ریشه‌های اجتماعی عمیق و اصیل است و بر این اساس بود که توانست خروشی اساسی و میلیونی را ساماندهی کند و به خواسته‌های خود دست یابد.

3- همان‌طور که رهبری معظم انقلاب فرمودند، بیداری اسلامی قابل حصر و نابودی نیست و با خون و پوست ملت‌های منطقه مخلوط گشته و ملت‌ها بیدار شدند و در بیداری و دفاع از آن جان و مال خود را فدا می‌کنند.

درنهایت باید پذیرفت، یمن به عنوان موج دوم سونامی بیداری اسلامی قابل ارزیابی و بررسی است و می‌تواند با دقت در آن به شکل‌گیری هویت جدید در منطقه را شاهد بود. لذا با پیگیری مسئله ی یمن در سیاست خارجه کشور، جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با مدیریت موج اخیر بیداری اسلامی، سبب شود تا سو استفاده کنندگان نتوانند با رفتاری غیراخلاقی مانع از شکل‌گیری نظم نوین در منطقه شوند.

منتشر شده در :

پایگاه فرهنگ انقلاب اسلامی

گروه مطالعات راهبردی سراج بلیغ

شهدای ایران

سایت خبری تحلیلی سراج ۲۴

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

You may use these HTML tags and attributes:

<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>