طمع روباه

دولت متخاصم و ددمنش بریتانیا، دولتی است که جنایت علیه بشریت و حتی شهروندانش همچون صفحه سیاهی در کتاب تاریخ است. کشتار مردم بی‌گناه و بومی آمریکا، کشتار مردم هند شرقی، سرکوب ملت‌های مختلف در طول جنگ جهانی دوم، راه‌اندازی قحطی بزرگ در ایران، کشتار مدافعان حریم آزادی در سراسر جهان بهویژه ایران، عراق، سوریه، فلسطین، مصر، ایرلند، ولز، اسکاتلند و ده‌ها کشور دیگر، اجرای احکام وحشیانه علیه شهروندان خود همچون واقعه‌ی بیرمنگام سیکس و… بخشی از رفتارهای خصمانه‌ی دولت درنده بریتانیاست. دولتی که عدم پایبندی به تعهدات هموارهسرلوحه‌ی رفتارهای وحشیانه‌اش در طول تاریخ بوده است. در این نوشتار به بررسی چرایی رفتار متناقض بریتانیا در دیدار با سران جمهوری اسلامی ایران می‌پردازیم.

گفتمان مستکبرانه و اغواگرایانه در برابر گفتمان حق جو و عدالت طلب انقلاب اسلامی، گفتمانی است که استکبار بهویژه جریان استعمارگر انگلیس آن را انتخاب کرده است. گفتماني كه در آن فريب و نيرنگ رويكردي اصلي است و در آن توجه به منفعت استكباري بر تمامي منافع ارجح است. برهمین اساس پس انقلاب اسلامی نقش دستگاه‌های پیر استعمار به ویژه ام آی سیکس، به عنوان دستگاه اطلاعات برون‌مرزی دولت بریتانیا در کشور، نقش فعال‌تری شد. کشوری که بیش از دو قرن خاندان مختلفی را به خدمت دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی خود گماشته بود این بار منفعلانه و غیرقابلتصور از شکل‌گیری انقلاب اسلامی در ایران، رفتار متناقضی را در پیش گرفت. حمایت از صدام حسین در جنگ تحمیلی، حمایت از تجزیه‌طلب‌های حاشیه‌ی مرزی به ویژه جریان‌های تروریستی موسوم به خلق عرب، خلق مسلمان و… بخشی از این رفتارهای متناقض و خصمانه علیه ملت مسلمان ایران اسلامی است.

اما آنچه که مهم است عدم ارتباط در سطح سران میان جمهوری اسلامی ایران و دولت بریتانیا پس از انقلاب اسلامی بود. ارتباطی که پس از موضع‌گیری خصمانه‌ی انگلیس در چند سال گذشته و رفتار دانشجویان و بهتبع آن مجلس بهشدت کاهش یافت و آن را تقلیل داد. درواقع ارتباط انگلیس با جمهوری اسلامی ایران پس از فرمان تاریخی امام مبنی بر ارتداد سلمان رشدی و نیز حمایت ملکه‌ی انگلیس از این فرد هتاک، خودبه‌خود هرروز کاهش میافت. اما هیچ‌گاه و هیچ فردی به دنبال ارتقای رسمی رابطه با این دولت استعماري نبود. دولتی که ملت مسلمان ایران با تاریخ استعماری او در چند سال اخیر بهشدت آشنایی دارند و از روی کار آمدن پهلوی اول و دوم به دست او باخبرند. بر همین اساس ایجاد ارتباط با این دولت اشتباه راهبردی و تناقض آشکاری با اصول گفتمان انقلاب اسلامی است. اشتباهی که متأسفانه توسط مسئولین دولت یازدهم و بدون توجه به برنامه‌ریزی اصلی در سطح سران برقرار گردید و در پی آن بهجای کاهش تنش‌های فی‌مابین دو دولت، رویکردی ددمنشانه و غیرواقعی از سوی دولت بریتانیا لحاظ شد و جمهوری اسلامی ایران را برخلاف واقع متهم به بدترین صفات حاکمیتی نمود.

اما سؤالی که پیش می‌آید چرایی چنین رفتار خصمانه ای از سوی دولت بریتانیا با جمهوری اسلامی ایران است؟ سؤالی که می‌توان پاسخ ذیل را به آن داد.

نظام اسلامی ایران بر دارنده‌ی تفکری است که از قرآن مجید و سنت اهل‌بیت گرفته‌شده است. تفکری که محاسبات عقلانی، توجه به ارزش‌های انسانی، شکل‌دهی به قوای داخلی، حفظ انسجام و مقابله با جریان استعماری، ظلم ناپذیری و ظالم نبودن بخشی از آن است. در برابر چنین گفتمانی، گفتمان غیرعقلانی و تفاخر طلب غربی است.  گفتمانی که هرجا در ماقبل او ایستادگی ایجاد شود بهشدت با او برخورد نموده و دست به اقدام اغواگرایانه خود میزند تا بتواند محاسبات عقلانی و حساس یک نظام را نابود سازد. در همین راستا امام خمینی ره در مورد پاسخ به سؤالی که در مورد دولت انگلیس می‌شود، این‌چنین می‌فرماید: « نظریات ما، بدبختی‌های شرق عمدتاً ـ و ایران خصوصاً ـ از این سه دولت امریکا، انگلیس و شوروی است؛ و این‌ها هستند که رضاخان و محمدرضا را بر ما مسلط کردند؛ و ما می‌خواهیم از زیر سلطهٔ آن‌ها بیرون بیاییم. ملت قیام کرده است برای خروج از سلطه. چیزی را که یک ملت خواست، عملی خواهد کرد.» (1) ایشان در جای دیگر در مورد انگلیس و دیدگاه مردم ایران نسبت به این دولت بیان می‌دارد: « ما فعلاً امریکا و انگلیس و شوروی را دشمن شمارهٔ یک مردم خود می‌دانیم؛ البته امریکا از همه بدتر است.» (2) این دیدگاه کاملاً برگرفته از محاسبات دقیق امام راحل نسبت به پیر استعمار است. دولت‌هایی که انزجار عمومی را در سراسر جهان برای خود خریداری نمودند و با ورود به مسائل کشورهای مختلف، ایجاد کودتاهای ننگین، رفتار متخاصم نسبت به ملت‌های مظلوم و دفاع از آپارتاید، تاریخ خود را به افکار عمومی عرضه کردند. تاریخی که بامطالعه‌ی آن می‌توان فهمید هیچ فایده ای از رابطه با کشورهای استکباری، عاید جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود.

اما آنچه که باید به آن توجه داشت، شناخت تاریخ دقیق کشورهای استعماری است. خوش‌بین نبودن رهبری معظم انقلاب به مذاکرات و یا مسائل این‌چنینی برداشت دقیق ایشان از اهداف استعمارگران است. رفتاری که در آن تمام تلاشش ضربه زدن، نابودی، مستهلک کردن نظام و درنتیجه نابودی و نیستی حیات انقلاب اسلامی است. در برابر چنین رفتاری، توجه به عناصر درونی، حفظ انسجام، توجه به کشورهای مشترک و راهبردی در منطقه و… می‌تواند راه‌گشای مسائل مختلف باشد. بر همین اساس دو گفتمان مختلف که یکی نماد اسلامیت و الهی بودن حکومت است و دیگری نماد استکبار و شیاطین، هیچ‌گاه قابلیت برابری و هم‌سویی در یک راهبرد را ندارد و بهعبارتدیگر هیچ‌گاه برد اسلام با برد شیطان هماهنگ نخواهد بود. چیزی که تجربه به انسان‌ها نشان داده و سخنرانی دیوید کامرون در اجلاسیه ی سازمان ملل در چند روز گذشته موید آن بوده است. كامرون در سخنراني كه در اجلاس امسال داشت بيان می‌دارد‌ :

»ایران باید فرصت داشته باشد تا نشان دهد می‌تواند بخشی از راه حل منطقه (درمبارزه با داعش) باشد و نه بخشی از مشکل.  صبح امروز من با رئیس جمهور روحانی دیدارکردم، ما اختلاف نظرهای شدیدی داریم. ایران ازگروه های تروریستی حمایت می‌کند، برنامه هسته‌ای‌اش، رفتارش با مردمش، همه این‌ها باید تغییر کند. »(3)

اما در پایان نگاهی به این سخنان رهبری خالی از لطافت نیست. ایشان بیان می‌دارد: «روابط با آسیا را هم یک فصل بسیار مهم می‌دانم، بارها به دوستان در وزارت خارجه این را گفته‌ام که ما باید به آسیا بک نگاه جدی بکنیم متأسفانه هنوز کسانی هستند که حتی معامله با روسیه را، معامله با مالزی را، با هند را جدی نمی‌گیرند دوست نمی‌دارند میل دلشان همیشه به یک کشور اروپایی است، ولو آن کشور اروپایی یک کشور درجه سه باشد – فرض کنید هلند یا دانمارک – آن را با معامله با چین و بر معامله با روسیه ترجیح می‌دهند! اینیک خطاست. باید با آن مبارزه کنید؛ اگر درجایی وجود دارد آن را از وزارت خارجه بزدایید»(4) نکته ای که باید مسئولین بیشتر و بهتر به آن توجه داشته باشند و دست از تعامل با استکبار گران بردارند و اجرای دقیق سیاست‌های ابلاغی، رشد و ارتقای سطح عناصر غیور داخلی را در دستور کار خود قرار دهند. تا شاید بتوانند آسیب‌ها و تهدیدات داخلی و بیرونی را رفع کنند. بر همين اساس توجه به مسائل ذيل حائز اهميت است :

الف‌) عدم اعتماد به غرب به ويژه آمريكا و انگليس

نداشتن اعتماد و بد بين بودن نسبت به رويكردهاي خصمانه‌ی دولت بريتانيا و آمريكا، راهبردي است كه می‌توانددولت‌مردان سياسي به ويژه وزارت خارجه را هوشيار نمايد و موضع گيري آنان را در مورد تعهدات اين كشورها بدبين نمايد.

ب) توجه به انسجام دروني و تقويت عناصر داخلي

يكي از مهم‌ترین نكاتي كه بايستي در چند سال آينده به آن توجه داشت تقويت دروني نظام از تمامي تهديدات بيروني است. توجه مسئولين و وزراي دولت نسبت به اين موضوع می‌تواند بسياري از مشكلات به ويژه مشكلات اقتصادي را برطرف نمايد. سیاست‌های مهم اصل 44 و نيز اقتصاد مقاومتي بخشي از اين اقدامات است كه در صورت صرف توان اجرايي در اين زمينه بازخورد هاي بيشتري نسبت به آن عايد نظام اسلامي خواهد بود.

ج) پاسخ گويي مناسب به جريان استكبار و تهاجمي شدن موضوعات

بريتانيا، آمريكا و نيز بسياري از كشور هاي غربي كه مدعي شعارهاي حقوق بشري هستند، خود بزرگ‌ترین ناقضين حقوق بشر در سراسر جهان می‌باشد. بررسي عملكرد آنان و نيز رويكرد تهاجمي داشتن به اين مسائل می‌تواند پاسخي مناسب به هتاكي اين افراد، نسبت به احكام و دستورهاي الهي باشد. پاسخي كه در آن استدلال، آشكار سازي حقايق نظام اسلامي و نيز افشاي جنايت استكبار بخشي از آن است.

در نهايت آنچه كه مهم است افزايش قدرت ديپلماسي رسانه اي و تقويت وزارت خارجه‌ی جمهوري اسلامي ايران در راستاي مبارزه با استكبار باشد نه آنكه اين وزارت خانه منفعلانه در اين زمينه موضع گيري نمايد و از حقوق مسلم ملت ايران غافل گردد.

  • 01/08/1357
  • 16/10/1357
  • http://www.tasnimnews.com/Home/Single/509281
  • حضرت امام خامنه ای (مدظله‌العالی)، ۱۳۹۰: ۲۵

منتشر شده در :

پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

You may use these HTML tags and attributes:

<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>